چكيده
دراين نوشتار به چندمولفه اشاره سپس راهكارهاي گذر از موانع ذكر و نتيجه گيري خواهد شد.
فرآيند بازشناسي وارتقا بخشي فرهنگ و فرايند بازطراحي واصلاح و ارتقا شون فرهنگي درجامعه بايد اجراگردد.
معرفت به ايران ونژاد ايراني وبصيرت نسبت به اسلام وايراني اسلامي
نگاه خوش بينانه به آينده با تكيه بر تجارب تاريخ وتوجه كامل و وافر نسبت به نقشهاي خانواده واجتماع وجامعه مردم سالاري ديني در ايران اسلامي
مقدمه
دركشاكش تمدن ها، درالتهاب رشد كشورها و در استرس بروزشدن ملتها اين اجتماع است كه قالب فرهنگ را دگرگون ميسازد.
آري فرهنگ همان شكل دهنده ذهن ورفتارعمومي، همان كالبد منعطف گفتار ورفتار مردمي
1- اگركشورهارا هرمي شكل درنظر بگيريم وضلعها را فرهنگ واقتصاد وسياست قراردهيم فرهنگ دركدام ضلع هرم قرار ميگيرد؟
2- كشورايران دردهه هاي بعدازانقلاب مسير فرهنگ را مهندسي نموده است يا دستخوش قالبهاي اجباري شده است؟
درهرم يك سرزمين يك ملت ويك كشور ضلع بالا يا نوك هرم فرهنگ قرار دارد اما بااين توصيف كه هرم اكثر كشورها روبه پايين است نه روبه بالا به عبارت ديگر مثلث معكوس يعني مديران ،مسولان وشايد تمام اقشارمردم اذعان به اهميت فرهنگ داشته اند اما درمقام عمل واجرا آنرا مولفه اي دست چندمي محسوب مينمايند.
درباب مهندسي فرهنگ ومهندسي فرهنگي كه رهبر معظم انقلاب(مدظله)درسال 83 مطرح نمودند فرايند بازشناسي وپالايش وارتقا بخشي فرهنگ برپايه هويت اصيل ايراني_اسلامي باتوجه به مقتضيات وشرايط ملي وجهاني درقالب مهندسي فرهنگ وفرايند بازطراحي واصلاح وارتقا شون ومناسبات نظامهاي فرهنگي،اجتماعي،سياسي واقتصادي كشوربا همان مقتضيات وشرايط رادرقالب مهندسي فرهنگي اعلام داشتند.
به عبارتديگر تغيير نوع نگاه و اعمال تئوريهاي بالادستي ومعرفت شناسي فرهنگ تاصورت نپذيرد مهندسي فرهنگي واجرائيه واقبال سازي آن امكان پذير نخواهد بود.
تا مثلث به حالت اول خود وروبه بالا قرار نگيرد كشور سير تكاملي فرهنگي خودرا نميتواند بگذراند.
فرهنگ يا فر+ هنگ عنواني است وسيع كه خود زمينه ساز وموتور حركت اقتصادي سياسي كشور خواهد بود.
فرهنگ يا مجموعه اي به هم پيوسته ازدانشها، آگاهي ها، باورها، ارزشها، هنجارها،ايستارها و
مهارتهاي لازم وضروري براي زندگي اعضاي جامعه عامل اكسيژن سازي محيط حياط بشري است.
درپاسخ به پرسش يا مولفه هاي سوالي ومفهومي بايد گفت ايران را از زمان زرتشت(ع) بايد شناخت، ايراني را يك جوينده علم ودانش وبرتري خواه منطقي بايد شناخت.
ايران اسلامي يك تركيب كاملي است كه جامع ومانع بودن آن به قول فلاسفه بلا شك است.
اين آزادي خواهي،اين استقلال طلبي واين برتري خواهي منطقي درانقلاب شكوهمند57 تبلور وتجلي داشت.
اگر به ايران اسلامي دهه هاي50-60-70-80-90بپردازيم، اين مهم دستاورد ماست كه كشور مسيرهاي ترقي اقتصادي وسياسي را گاه يكي يكي وگاه چند پله اي گذرانده است و البته بامشكلات وموانع وسير نزولي هم مواجه بوده است.
اما مسير پرتلاطم فرهنگ كه مسيري است پل ساز وپل شكن، شما علاوه بر رشد وحركت بايد پل هاي بعدي را درقالب سازه هاي مستحكم ، البته برپايه معماري اسلامي بنا كرده وپل هاي پشت سر را ترميم واصلاح نماييد.
پل هاي شكسته وآينده همان بحرانهايي است كه جامعه با آن دست وپنجه نرم ميكند.
بحرانهاي مسائل خانواده واجتماع، بحراني چون جامعه باز وگرو كشي آن با محدوديت زدايي محتوايي ايران اسلامي پشت سر گذاشته ايم وبخش مدرن شده آن را در پيش رو داريم كه درقسمت راهكارها بدان اشاره خواهد شد.
راهكارها
براي رسيدن به هدف بنده معتقدم اين راهكارها مفيد خواهد بود.
1- تيترسازي يا برجسته سازي دغدغه ها، هدفها، روشها، اصول و ارزشهاي كشور
2- اولويت بندي براساس اصول نظام ومصلحت نظام
هرجامعه درتبيين وتنقيح وتفتيش وتنظيم آرمانها وارزشهاي خود اصول برجسته سازي يا
تيترسازي را اجرا مينمايد.
صدورفرهنگ ايراني اسلامي
پاي بندي به ارزشهاي اسلامي ومذهبي
امنيت وآرامش ورفاه وسلامت روحي وجسماني جامعه
رشد و پيشرفت علمي جامعه
1- پاي بندي به ارزشهاي اسلامي ومذهبي
الف- قوانين، بخشنامه ها، دستورالعمل، تصميمات اجرايي ونظارتي براساس دين و آيين باشد
ب-رسانه هاي عمومي وخصوصي اعم از ديجيتال ومكتوب سنتي برپايه دستورات مذهبي وديني باشد
ج- ساختار و بدنه اداري جامعه براساس اصول وعقايد اسلامي باشد
2- امنيت و آرامش ورفاه وسلامت روحي وجسماني جامعه
الف-امنيت يكي از مقوله هاي اساسي يك جامعه است كه مديران ومسولان يك نقش واقشار مختلف نقش ديگري ايفا ميكنند واين مهم تنها با اتكا برآموزه هاي ديني نتيجه بخش خواهد بود.
ب-آرامش يا به عبارتديگر احساس راحتي وآسايش واطمينان خاطر با امنيت درگرو يكديگر ميباشند ويك پروسه بلند مدت بوده كه تاريخ بهتر ودقيق تر از آن ياد مينمايد.
ج-رفاه وامور رفاهي يك جامعه بعد زمينه ساز يا بستر سازي و بعد التيام بخش ومسكن بخشي دارد زمانيكه مرد يا زن در جامعه يك شب با اين تفكر بخوابد كه فردايي روشن، شاداب ،آرامش بخش، تفريح ساز، ساده در پيش رودارد علاوه برآن آرامش كه يك نكته دغدغه انگيز جوامع است يك بسترسازي نيز هست تا آن شخص با مشكلات وموانعي چون فساد، طلاق، اعتياد وهزاران دست انداز مصنوعي دچار نشود.
د-در آموزه هاي ديني از امنيت وسلامت دو نعمت خفيه الهي اشاره شده است.سلامت يك معلول نهايي براي امنيت، آرامش ورفاه ميباشد يك واكنشي كه كنشهاي آن سخت، فرصت بر و زيربنايي ميباشد بطور مثال سلامت ادراي-سلامت خانواده-سلامت حوزه هاي دانش
خدشه برهريك از اين وقفه گاهها ومنزلگاهها وعابرگاهها تبعات عميق وژرفي خواهد داشت كه جبران وترميم آن بسي سخت تر ميبشاد.
3-رشد وپيشرفت علمي جامعه
اين مقوله جوانب مختلفي دارد،جنبه غايتي وجنبه روشي دارد.
يك جامعه ويك كشور حكومت وحاكميت آن براساس پتانسيل واستعدادسنجي آن خواهان گذران سير پيشرفت است.
بشريت ميتواند بانقش فردي ونقش عمومي خود اين جاده سرسبز را جنگل نموده واتراق نمايد. رشد ونمو وحركت كمي نيز در سايه ارزشهاي اسلامي، امنيت ورفاه بوجودمي اورد.
4- صدور فرهنگ ايران اسلامي
ازآرمانهاي جمهوري اسلامي ايران اين مهم ميباشد. آرماني كه ايده آن را بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي بيان نمود.
آن فرهنگ قابل صدور بايد مهندسي شده باشد تا قابليت تعميم داشته باشد.
در بحث بحرانها به مقوله هاي خانواده،اجتماع وغيره اشاره شد كه به تفسير آن خواهم پرداخت.
1-خانواده واجتماع
دراسلام ودرسهاي آموزنده آن شالوده وستون خيمه يك جامعه خانواده قلمداد ميشود.
خانواده اي كه ازانتخاب همسر شروع وتا تربيت فرزند ونحوه رفتار با آنان ريز به ريز اشاره نموده است.
در كشورهاي پيشرفته علي الخصوص غربي بنيان خانواده دچار تزلزلاتي ميباشد كه اين مسئله يك بحران ويك آلارم خطر براي از هم پاشيدگي وگسستگي جامعه ميباشد پايه هاي خانواده درغرب براساس منافع مادي بنا گرديده است وارزشهاي والاي انساني درخانواده هاي غربي زير پا نهاده شده است
جريانهاي ماركس وانگلس از مهمترين چهره هاي اين شكاف وتزلزل ميباشند.
اموري چون هم خانگي يا زندگي مشترك بدون ازدواج،كمون ها يا اجتماع هاي اشتراكي ،زوجهاي همجنسباز وهمه وهمه اين ها وبالطبع سو استفاده هاي جنسي وكودكان نامشروع ودگرگوني هاي ساختاري جامعه وخانواده ازاثرات اين مسئله ميباشد.جامعه را روبه تباهي ميبرد،جامعه را خسته كننده نشان ميدهد، زندگي را يك بازي باخته وبي هدف ميپندارد، عشق ومحبت را كه ازپايه هاي رشد تكاملي انسانها ميباشد از بين ميبرد.
لازم بذكر است پديده هاي نوگفتاري در اين سالها(همخانگي يا زندگي سفيد)نيز در زمره غرب زدگي افراطي قرار ميگيرد كه جبران آسيب هاي آن امكان پذير نخواهد بود.
نگهدارنده ها وحاميان واستواري دهنده هاي ستون اصلي خانواده واجتماع سه گونه تبيين ميشوند.
ارتباط فرد با خود-رابطه فرد باديگران-ارتباط فرد با معبود يكتا
كه گونه سوم ويا ارتباط سوم عامل پايداري وتداوم زندگي وعامل اميد بخشي ميباشد.
انسان درزندگي شخصي وفردي خويش با الگو سازي و ترميم سازي، علتي خواهد بود كه در جامعه نيز صحيح رفتار كند. فرد با خود اگر دچار تعارض، دوگانگي وتشويش شود ديگر توان مواجهه با محيط بيرون وانجام وظيفه آرامش بخشي در جامعه را نخواهد داشت.
شخص نيز درارتباطش با ديگران بايد مقررات گفتاري رفتاري وكرداري را رعايت نمايد.شخص بطور مثال زمانيكه صداي آهنگ دستگاه پخش ماشينش را كم ميكند و باعث آزار ديگران نشود يك امتياز مثبت ميگيرد ويك نويد بخش براي جامعه واهل آن ميباشد.
ارتباط فرد با خداي خويش، اساسي، زيربنايي و ساختاري ميباشد.اين اصل معبود خواهي وپرستش واحترام به آن در همه انسانها وجود دارد اما در دين مبين اسلام تجليگاهش خليفه اللهي ميباشد.
عشق به معبود وپرستشش يك استارتر قوي بوده كه باعث روشنايي مسير خواهد بود و ازورود بشريت به جاده هاي خاكي وفرعي جلوگيري مينمايد وخانواده را منسجم تر وباعث پيوند اقشار مختلف در جامعه خواهد شد.
2- جامعه باز در گرو محدوديت زدايي محتوايي ايران اسلامي
2-1 اصول فرهنگي آن در بعد داخلي
الف-سكولاريسم ديني سياسي
ب-آزادي بيان وعقيده
2-2 اصول فرهنگي آن دربعد خارجي
الف-همسوانگاري وهمسوسازي فرهنگي واجتماعي جامعه با جوامع مختلف صرف نظر از آيين ومذهب رسمي كشور
ب-مراودات وتعاملات با تمامي كشورها وجوامع جهاني از هر لحاظ وبا هر قيمت بدون درنظرگرفتن آيين ومذهب رسمي كشور
براساس نظريات برخي از نظريه پردازان ومديران جمهوري اسلامي كه ايده هايشان برگرفته از كتاب جامعه باز ودشمنان آن ميباشد يكي از عوامل عقب ماندگي اقتصادي وسياسي جامعه ايران محدوديتهاي فرهنگي اين جامعه ميباشد وعلاج آن را جامعه باز ميدانند.
اينجانب صريحا با اين نظر مخالف هستم ودلايل را در قالب پاسخ به آن اصول ذكر شده در بالا به رشته تحرير در خواهم اورد.
دردين اسلام به بحث آزادي هم اشاره شده است ومصاديق آن به كرات شنيده يا خوانده ايد اما در مبحث اجباري سازي يا فرهنگ سازي يا القابخشي عقيده اي غير اسلامي وغير شرعي وغير منافع بشري وغير عقلي اسلام نه تنها سكوت را تجويز بلكه اين آيين كامل، به جد ايستادگي نموده وجبهه گرفته است.
امام خامنه اي(مدظله) در بحث آزادي ميفرمايند:"اعتقاد ما به مسئله آزادي يك مسئله تاكتيكي نيست يك مسئله واقعي است آزادي به همان معنايي كه جمهوري اسلامي تعريف ميكند نه به معنايي كه غربي ها تعريف ميكنند. ليبراليسم منشا آزادي عبارتست از تفكر انسان گرائي، محوريت آنها انسان است، در اسلام مسئله به كلي از اين جداست در اسلام مبناي آزادي توحيد است.آزادي يعني شما از همه قيود غير از عبوديت خدا آزاديد.اگر قرار باشد ان كسي كه عقيده فاسد دارد به جان ذهن ودل افرادي كه قدرت دفاع ندارند بيفتد وبخواهد آ نها را گمراه كند اين براي آدم يك مرز است اينجا آزادي محدود ميشود.”
نوشتار مجازي و ثبتي جوهري بحث سكولاريسم، بحث گرايش جداشدن نهادهاي حكومت ومسند نشينان دولتي از نهادهاي مذهبي ومقامات مذهبي را نيز زياد ديده وخوانده ايد اما به طور خلاصه بايد گفت اين مدرنيته آزاد گشته از ارزشهاي ديني يا حكومت فرا ديني يا جداكردن حكومت از دين نه جداكردن دين ازسياست يا ماترياليسم امتحان پس داده مردود ميباشد.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(مدظله)ميفرمايند:"روزي كه غرب در دوره رنسانس علم وسياست وروش زندگي را ازدين جدا كرد ميخواستند به جاي بهشتي كه اديان به انسانها وعده ميدهند در دنيا برايشان بهشت بسازند اين بهشت امروز به جهنم تبديل شده است. علم وعقل را مطلق كردند وگفتند دين كنار برود وعلم وعقل بيايد. قرن نوزدهم وبيستم اين طوري گذشت حدود چهل پنجاه سال است كه درعقل هم دارند خدشه ميكنند با صداي بلند محكمات عقلي را انكار ميكنند وبه نسبي گرايي وشكاكيت در همه اصول كشانده شده اند اين تجربه،تجربه اي نيست كه كسي از آن تقليد كند،خطاست كه ما راه طي شده به منزل نرسيده غرب را دنبال كنيم.”
درباب اصول فرهنگي از بعد خارجي بايد گفت اصل برمنافع جمهوري اسلامي است تحت رسيدن به اين منافع بايد با كشورهاي مختلف مراوده وارتباطهاي اقتصادي سياسي وغيره داشت.
زمانيكه كشوري يا كشورهاي غير مشروع وظالمانه تاسيس ميشوند يا اين رويه را در پيش ميگيرند ومستضعفان جهان را زير فجيع ترين آزار واذيتها قرار ميدهند ومخالف مباني نظري واعتقادي واصولي وارزشي آيين ودين ومذهب ونژاد ما ميباشند نه تنها ارتباط وتعامل ومراوده با آنان موجب سود و عامل پيشرفت نخواهد شد بلكه موضع مخالف ما مستوجب جذب افكار عمومي جهان وايجاد حس كنجكاوي وجستجوگرانه براي پيدايي اين مخافت وتعارض خواهد شد و اين ژست متمايز سياسي يك امتياز براي ايران تلقي ميشود.
در موضوع همسو انگاري فرهنگي واجتماعي وآداب وسنن رفتاري كرداري جامعه بايد گفت:
1- پاي بندي به اصول وارزشهاي يك جامعه باعث تحكيم بخشي واعتماد سازي ميان مردم وبويژه جوانان خواهد شد.
2-دربررسي آداب، سنن، تعليم وتربيتهاي جامعه وقتي به نتيجه رسيديم كه ما يك سروگردن بالاتريم وقتي به اين نتيجه رسيديم كه مفاهيم ومضامين ما قابل قياس با انها نيست وفقط به قول رهبر معظم انقلاب به دليل رودربايستي با غرب اين اصول را زير پا بگذاريم وبسان انها شويم چه سود؟
كلاه فرنگي به سرمان ميگذارند كه بس گشاد است تا خرخره به زير آن خواهيم رفت،لباس يك شكل به تنمان خواهند كرد تا بلوچ با آن خصايص مثال زدنيش تا عرب با آن اصالت اسطوره ايش تا فارس با آن ويژگي خسروزاديش فراموش شود.
نتيجه گيري
تمامي اين كشاكش ها وكشمكش ها، تمامي اين رشد ونموها، تمامي اين استرس واضطراب ها، زماني در قالب فرهنگ مهندسي شده قرار ميگيرند كه خانواده واجتماع به معناي اخص آن با ويژگي هاي ذكر شده ي قالب بندي شده دين باشند وروشنفكران ونظريه پردازان وايده پردازان واهالي فن با لحاظ قيد، اسلام عامل پيشرفت بشري و ايران تجليگاه آن بر سرلوحه فكر وقلمشان به ايران اسلامي پيشرفته خواهيم رسيد انشالله.
منابع
1-مطهري مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي
2-پوپر كارل ريموند، جامعه باز ودشمنان آن، ترجمه فولادوند عزت الله
3-حرعاملي محمدبن حسن، وسائل الشيعه،ج14
4-لغت نامه دهخدا وفرهنگ فارسي عميد
5-پايگاه مجازي اطلاع رساني دفتر حفظ ونشر اثار حضرت آيت الله خامنه اي (www.khamenei.ir)
6-نوشتگاه هاي مجازي ديگر(جهان نيوز-آويني-تبيان-خبرگزاري فارس)