مدرسه علمیه ریحانه الرسول سلام الله علیها

.

مدرسه علمیه ریحانه الرسول سلام الله علیها

السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی علیه السلام

18 آذر 1394 توسط ذبحی

شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من
آب گردید چو شمعی همه ی پیکر من

این نه اشک است که بسته ره دیدار به من
دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من

شیون ناله بلند است به غم خانه ما
یا حسن گوید و بر سر بزند خواهر من

یک طرف قاسم و عباس به خود می پیچند
یک طرف نیز حسین اشک فشان در بر من

جگرم در دل تشت است و همه می بینند
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من

کی رود یاد من آن روز که آن شوم پلید
بست در کوچه غم راه من و مادر من

مادر از ضربت سیلی چو گل افتاد به خاک
از همان لحظه شکسته همه بال و پر من

 نظر دهید »

ایام سوگواری پیامبراعظم صلی الله علیه و آله تسلیت باد

18 آذر 1394 توسط ذبحی

از سراپای مدینه گِل غم میریزد
اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد
از نگاه نگران، برق الم میریزد
خوب پیداست که باران ستم میریزد
آه آرامش زهراست به هم میریزد

سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود
یا قرار است که پیغمبر اکرم برود ؟

نور از خنده لب های ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا میترسید
دربه در، در پی ارشاد بشر میگردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید

در دلم شور عجیبی ست نمیدانم چیست
در گلو بغض عجیبی ست نمیدانم چیست

دخترت زار به سر میزند ای وای دلم
در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم
پدرم حرف سپر میزند ای وای دلم
حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم
یک نفر آمده در میزند ای وای دلم

دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست
بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست؟

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل
آه یارب شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل :
با اجازه بگذارید بیایم داخل

با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد

مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی هم برسان روز خطر نزدیک است
وقت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است

پدر آماده رفتن به سماوات ولی
نگران است برای غم فردای علی

تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینه افلاک برآمد هیهات
به علی فاطمه را باز امانت میداد
داشت اما خبر از غصه زهرا ای داد

این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفت
دل سرشار غم شعله ورم درد گرفت

او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر

اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد
پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد

 نظر دهید »

فوائد گرسنگی‏

18 آذر 1394 توسط ذبحی

فوائد گرسنگی‏

1 - صفای قلب، درخشش طبع و تیزبینی، زیرا سیری حماقت و کودنی به بار می‏آورد و قلب را کور می‏کند و بخارات را در مغز زیاد می‏کند و حالی شبیه مستی به بار می‏آورد.
2 - رقت و صفای قلب که انسان را برای درک لذت مناجات آماده می‏سازد و سبب تأثر از یاد خدا می‏شود..
3- اینکه در حال گرسنگی بلاء و عذاب خدا و اهل بلاء فراموش نمی‏شوند، زیرا انسان سیر، گرسنگی و گرسنگان را فراموش می‏کند، ولی انسان زیرک هر بلائی را مشاهده کند بلای آخرت را به یاد می‏آورد، از گرسنگی خود به یاد گرسنگی اهل آتش می‏افتد
5 - درهم شکستن میل به گناه و تسلط بر نفس اماره زیرا منشأ همه گناهان شهوات و قوای انسانی است و ماده قوا و شهوات خوردنیها و نوشیدنیهاست.
6 - دفع خواب و دوام حال بیداری، زیرا کسی که سیر است زیاد آب می‏نوشد، هر کس آب زیاد بنوشد خوابش زیاد می‏شود و خواب زیاد موجب تضییع عمر می‏شود و در این صورت است که نعمت شب زنده ‏داری از انسان سلب می‏شود و طبعش کودن و قلبش سخت می‏گردد.
7 - این که مواظبت بر عبادت برای انسان آسان می‏شود. زیرا خوردن زیاد نیاز به زمانی دارد که انسان مشغول خوردن و کسب خوراکی و تهیه اسباب و آلات آن و جذب و دفع آن باشد.
8 - سلامتی بدن و دفع بیماری‏ها.
زیرا سبب تمام امراض، پرخوری و ایجاد زائده‏هایی از اخلاط است که در اثر پرخوری در معده و رگها پیدا می‏شوند. و معلوم است که مرض با انسان فرصت عبادت نمی‏دهد و چون سبب تشویش خاطر می‏شود یاد خدا و فرصت تفکر را از صاحبش می‏ستاند و او را به انواع درمان چون رگ زدن و حجامت و دکتر و دارو و صرف هزینه‏ هائی در این راه محتاج می‏کند که پس از بهبودی برای جبران آنها غالباً دچار خستگی و گناه می‏شود.
در حدیث است که پیامبر اکرم (ص)فرمود: معده خانه دردها و پرهیز اصل هر داروئی است، به بدن آنچه را که عادت دارد برسان.
9 - سبک شدن بار هزینه زندگی‏
10 - امکان ایثار و انفاق مخارج زائد از حد ضرورت.
در کتاب مصباح الشریعة از امام صادق (علیه السلام) روایت شده:
کم خوری در هر حال و در نظر هر قومی پسندیده است زیرا مصلحت ظاهر و باطن در کم خوری است.
خوردن تنها به چهار صورت پسندیده است. ضرورت، عده، فتوح و قوت.

خوردن به صورت ضرورت مخصوص پرندگان و عده شیوه پرهیزکارانی است که امور مردم را به عهده دارند و فتوح روش متوکلین و قوت برای مؤمنین است
و هیچ چیز از پر خوری برای قلب مؤمن مضرتر نیست، پرخوری دو اثر به دنبال دارد؛ سنک دلی و هیجان شهوت.
گرسنگی نان خورش مؤمن، غذای روح، طعام قلب و سلامتی جسم است.
نتیجه بحث
طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است، از این رو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کم خوری بسیار مبالغه کرده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل شود. زیرا در تمام حالات و اخلاقیات انسان‏ها حد وسط مطلوب است بنابراین نسبت به طبع معتدل بهتر است انسان به مقداری غذا بخورد که سنگینی معده را احساس نکند و از گرسنگی هم ناراحت نباشد، زیرا مقصود از خوردن ادامه زندگی و توان پرستش و عبادت است و سنگینی معده و گرسنگی قلب را به خود مشغول کرده مانع عبادت می‏شوند، پس مقصود از این که در دین پرخوری مذمت شده این است که انسان در حد اعتدال بخورد تا اینکه اثر خوردن در وجودش ظاهر نشود تا به فرشتگان شبیه شود، زیرا آنها منزه از آنند که گرفتار سنگینی معده یا دچار رنج گرسنگی شوند و لذا قرآن عزیز می‏فرماید: کلوا واشربوا و لا تسرفوا
خلاصه آنکه: در باب تغذیه ملاک این است که انسان تا به چیزی - چه خوردنی و چه نوشیدنی - میل و اشتهاء پیدا نکند آن را مصرف نکند و هنگامی که به چیزی اشتهاء پیدا کرد یعنی گرسنه یا تشنه شد از خوردن و نوشیدن خودداری نکند.

برگرفته از کتاب : اخلاق‏

نویسنده: مرحوم سید عبد الله شبر


 

 نظر دهید »

سرچشمه شهوات

18 آذر 1394 توسط ذبحی

 

اگر با دیده تحقیق بنگری شکم سرچشمه شهوات و محل روئیدن جمیع آفات و دردهاست.

زیرا در صورتی که به شهوت شکم پاسخ مثبت دهی به دنبال آن شهوت فرج و حرص و ولع در آمیزش می‏آید،

و چون شهوت خوردن و آمیزش با هم جمع شوند انسان به جاه و مال رغبت پیدا می‏کند

که وسیله توسعه خوراکیها و ابزار شهوت رانی است.
و چون درصدد جمع مال برآیی انواع ظلمتها و اقسام رقابتها پیدا می‏شوند

و از این‏هاست که آفت ریاء و آشوب تفاخر و تکاثر و تکبر متولد می‏شوند

این صفات انسان را به کینه و حسد و بغض و دشمنی می‏خوانند

و سپس صاحب خود را در ورطه سرکشی، گناه، فحشاء و منکرات غوطه‏ ور می‏سازند.
و تمام اینها ثمره رهاکردن معده و مولود سرکشیهای سیری و پری آن است.

اگر انسان بواسطه گرسنگی و تنگ ساختن مجاری شیطان نفس خود را رام کند،

نفس به اطاعت خدا گردن می‏نهد، و از مسیر عصیان و طغیان باز می‏گردد،

و در نتیجه محو دنیا نمی‏شود، و آن را بر آخرت ترجیح نمی‏دهد، و این چنین برای دنیا رقابت نمی‏کند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که شکمش را پر می‏کند روحش به ملکوت آسمان‏ها راه نمی‏یابد
می‏فرماید: فکر نصف عبادت، و کم خوری عین عبادت است
و باز می‏فرماید: قلوب خود را با زیاده‏روی در خوردن و آشامیدن نمیرانید،

زیرا قلب انسان مانند کشت از آب زیادی می‏میرد.
و باز می‏فرماید فرزند آدم بدتر از شکمش ظرفی پر نکرده است،

بس است برای انسان چند لقمه‏ای که او را بر پای دارند.

و چون او را از خوردن گزیری نیست، یک سوم معده‏ اش را به غذا اختصاص می‏دهد

و یک سوم را به نوشیدنی و ثلث آخر را به نفس.

 

نام کتاب : اخلاق‏

نویسنده: مرحوم سید عبد الله شبر

 نظر دهید »

"حجاب ستیزی" شبیخون فرهنگی دشمن برای ایجاد نفوذ فرهنگی

14 آذر 1394 توسط ذبحی

به نقل از نسیم زنجان ، تاریخ بشر نشان می دهد که هر گاه قدرت های حاکم می خواهند جامعه ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوت رانی را برای مردم مهیا می کنند و آن ها را به شهوت رانی ترغیب می کنند. نمونه عبرت انگیزی از این شیوه کثیف، فاجعه ای بود که در اسپانیای مسلمان(آندلس) برای مسلمانان اتفاق افتاد.

مسیحیان برای خارج کردن اسپانیا از چنگ مسلمانان ، از راه فاسد کردن روحیه و اخلاق جوانان مسلمان واردعمل شدند تا آن جا که توانستند وسایل لهو لهب و شهوت رانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این کار تا آن جا پیش رفتند که حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم، اراده، نیرو ، شجاعت، ایمان و پاکی روح مسلمین را از میان بردارند آن ها را به آدم هایی زبون،ضعیف، شهوت ران ، شراب خوار و زن باره مبدل کنند و پرواضح است که غلبه و پیروزی بر چنین مردمی کار دشواری نیست.»

د‌شمنی که جوانان برومند‌ این مرز و بوم، هشت سال قهرمانانه د‌ر مقابل آنها ایستاد‌ند‌ و مقاومت کرد‌ند‌ امروز با ابزار د‌یگری به مید‌ان آمد‌ه است، با همان نیرنگی که توانستند‌ حکومت و تمد‌ن بزرگ اسلامى د‌ر اند‌لس را بد‌ون هیچ جنگ و خونریزی شکست د‌هند‌. د‌شمن این بار حیا و عفت جامعه ایرانی را هد‌ف قرار د‌اد‌ه است.

د‌شمن همه راه ها را امتحان کرد‌ و شکست خورد‌ حتی د‌ر فتنه ۱۳۸۸ نیز با کود‌تای مخملی نتوانست پیروز شود‌ تا اینکه راه نفوذ خود‌ را د‌ر گرفتن غیرت از پسران و مرد‌ان و گرفتن حیا و عفت از زنان جامعه د‌ید‌. همان امری که به اعتراف خود‌شان بود‌جه های کلانی به آن اختصاص د‌اد‌ه‌اند‌ و با ایجاد‌ ۱۱۰ شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان که همه به نوعی مبلغ بی حجابی و بی‌عفتی و بی‌غیرتی هستند‌ و پخش سی‌د‌ی‌های مبتذل د‌ر خیابان‌ها و افزایش قارچ‌گونه باند‌هاى ترویج فساد‌و فحشا، پخش مشروبات الکلى و انواع مواد‌ مخد‌ر د‌ر سطح جامعه، به ویژه د‌ر میان جوانان،همه و همه یک هد‌ف را د‌نبال می کنند‌ و آن از بین برد‌ن حیا و غیرت جامعه ایرانی براى نابود‌ى و نشانه رفتن هویت جمهورى اسلامى از د‌رون است که می توان از آن به عنوان «حجاب ستیزی» یاد‌ کرد‌.

تهاجم فرهنگی بلکه شبیخون فرهنگی مسئله ای است که این روزها از آن بسیار نام برد‌ه می شود‌ اما متاسفانه گویا ارزش ها و د‌ستاورد‌های انقلاب اسلامی برای عد‌ه ای از مسئولان اهمیت چند‌انی ند‌ارد‌ که نسبت به این گونه مسائل بی توجه و یا کم توجه هستند‌.د‌ستاورد‌هایی که به این ساد‌گی ها به د‌ست نیامد‌ه وبرای آن چه خون هایی که به زمین ریخته شد‌ه و چه ماد‌رانی که عزیزشان را از د‌ست د‌اد‌ه اند‌ تا ما با امنیت کامل د‌ر شهرهایی که به نام و یاد‌ آنها است قد‌م بزنیم و این انتظار به حق کاملاً وجود‌ د‌ارد‌ که د‌ست کم حرمت شهید‌انشان را حفظ کنیم .

اما حال و هوای نا مطبوع امروز شهر ما چیز د‌یگری را نشان می د‌هد‌ کافی است چند‌ قد‌می نه فقط د‌ر کوچه‌های بی شهید‌ بلکه د‌ر کوچه هایی که هنوز خانواد‌ه‌های شهد‌ا د‌ر آن تنفس می‌کنند‌ بزنیم. آنچه که مشاهد‌ه می‌کنیم نشان دهنده آن است که هزینه های د‌شمن بی تاثیر نبود‌ه وتوطئه های د‌شمن توهم نبود‌ه است.

نقل است که آیت الله‌العظمی بروجرد‌ی د‌ر اواخر عمر خود‌ می فرمود‌ند‌:« ای کاش به جای پذیرش مرجعیت عام شیعیان جهان، د‌ر قضیه مبارزه با کشف حجاب به شهاد‌ت می رسید‌م». این همان چیزی است که باید‌ امروزه مورد‌ تاکید‌ مسئولین فرهنگی ، علما و حوزه های علمیه و تمامی کسانی که د‌ر اقشار مرد‌م تاثیر گذارند‌، قرار بگیرد‌.

 نظر دهید »

آهای دختر چادری

14 آذر 1394 توسط ذبحی

خطاب به بعضی چادری ها

تفاوتی بین چادر و مانتو وجود ندارد اگر وقار خانم ها در آن حفظ نشود…

تفاوتی بین چادر و مانتو وجود ندارد اگر قهقهه های بلند در خیابان مانع نشود…

دوستان قضاوت با شما …

1- وقتی در میان سیاهی چادر ،رنگ لاک ها مشخص باشد…!

2- وقتی در میان سیاهی چادر آرایش صورت مشخص باشد…!

چه تفاوتی بین چادر و مانتو هست وقتی همان گونه که با مانتو رفتار می کنی با چادر هم رفتار کنی…؟!

خلاصه میگم اما مفید و البته حرف دل خیلی ها:

چادرت با تمام سختی هایش با مانتو تفاوتی ندارد

اگر حرمتش را حفظ نکنی…

اگر برای زیبایی بپوشی…

اگر به زور اطرافیان بپوشی…

اگر به نیت فخر و تکبر بپوشی…

 نظر دهید »

پیاده روی اربعین؛ زمینه ساز الگوی تمدن اسلامی

13 آذر 1394 توسط ذبحی

حجت الاسلام عزالدین رضانژاد - با توجه به سنت و سیره مسلمانان و شیعیان در زیارت و پیاده روی اربعین به سمت کربلای معلی، که نشانه آن را شاید از صدها سال قبل داشتیم و در روایات نیز به این مسأله اشاره شده است.

امروز به گونه‌ای زیارت اربعین مطرح شد که برای جامعه بشری دارای پیام‌های مهم است. اگر ما به سمت تمدن اسلامی که با ویژگی‌های دین اسلامی همراه باشد حرکت کنیم، این بخش از پیاده روی میلیون‌ها زائر و عزادار و از اقوام مختلف و در سنین گوناگون و مشاغل متعدد و ده‌ها ویژگی دیگری که این پیاده روی دارد، همه این‌ها می‌تواند زمینه‌ساز الگوی تمدن اسلامی باشد.


به عبارت دیگر تمدن اسلامی اگر در بخش معنوی بخواهد تمدنی باشد که بر اصل عدالت، احسان، تعاون، همکاری، دلسوزی، ضد ظلم و ستم و به یاری شتافتن مظلوم و … استوار باشد، جلوه‌های معنویتی زیارت اربعین این مسایل و ده‌ها نکته شبیه آن را همراه دارد.

به بیان دیگر در پیاده روی اربعین زائران با اعلام آزادگی و بصیرت، ایثار و فداکاری و صبر و مقاومت و تکریم و محبت به انسان‌ها و غیرت و عفت و برائت از ظالمان و اندیشه جهادی و استقبال از شهادت در راه خدا و رعایت حقوق دیگران، همراه هستند. این افراد شعارهایی را مورد نظر دارند که برگرفته از شعور و شعار کربلای حسینی است.

این پیاده روی با این نگاه و ویژگی‌ها می‌تواند نمونه‌ای از فرهنگ دینی تمدن سازی باشد که در آن نه تنها پیروان یک مذهب، مانند شیعه، یا یک دین همچون مسلمانان، بلکه پیروانی از ادیان و مذاهب گوناگون در آن شرکت می‌کنند و به عبارتی وقتی بزرگ‌ترین اجتماع بشری در سال‌های اخیر در مراسم پیاده روی زیارت اربعین شکل گرفت، نماد یک تمدن بزرگ بشری است که برای همه انسان‌ها دارای پیام بوده و امروزه با کمال تأسف با اینکه دنیا و جهان معاصر را با نام دهکده اطلاعاتی و رسانه‌ای از آن یاد می‌کنند، اما صاحبان قدرت و رسانه به صورت کافی این جریان تمدن ساز را به دیگران اطلاع رسانی نمی کنند.


 

آنچه در سال‌های قبل و امسال انجام شد، اگر انسان‌های آزاده روی کره زمین از هر قوم و ملیتی و از هر مذهب و دینی و حتی بی‌دینان از این شور و حماسه و استقبال باخبر شوند به عظمت آن پی می‌برند، چنان که عده اندکی که باخبر شدند زبان به تمجید و ستایش گشودند.

به نظر می‌رسد پیاده روی اربعین با این حماسه‌ای که امروز در حال ایجاد و آفرینش است، می‌تواند بر ابعاد مختلف تربیتی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و حتی مسایل بدنی و جسمانی برای همگان پیام آور باشد.

سبک زندگی که در این مراسم به نمایش گذاشته می‌شود، همراه با ایثار و احسان و پاسداشت مقام شهیدی است که بیش از 1370 سال قبل به شهادت رسیده، با توجه به این ابعاد می‌تواند در سبک زندگی امروز بشر تأثیرگذار باشد. شاید به همین دلیل است که در مراسم اربعین پیروان ادیان و مذاهب دیگر حاضر می‌شوند تا به شعار اصلی آن که آزادگی و برائت از ظلم است، برسند. تمدن اسلامی هم پایه ریز عدالت و بر مدار از بین بردن ظلم و ستم است، چنانکه وعده خدا در قرآن کریم برای ظهور کامل دین الهی برپا شدن عدل و داد در جهان است و موضوع مهدویت در میان مسلمانان تأمین‌کننده این هدف عالی اسلامی است که حکومت جهانی پُر از عدل و داد و برون از ظلم و ستم را نوید می‌دهد.

 نظر دهید »

نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

08 آذر 1394 توسط ذبحی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای به عموم جوانان در کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینه‌ای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونه‌های دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرت‌های بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشی‌های خسارت‌آفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. متن نامه‌ی رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.
پیش از این نیز، رهبر انقلاب در بهمن ماه سال گذشته در پی وقوع حوادث تروریستی در فرانسه و به تبع آن موج اسلام‌هراسی، نامه‌ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشته بودند.
سیّدعلی خامنه‌ای
۸ آذر ۱۳۹۴

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 28

جستجو

تاریخ روز

موضوعات

  • همه
  • مناسبتي
  • روزشمار ماه ربيع الاول
  • مناجات نامه
  • حديث عشق
  • بدون موضوع
  • اخبار مدرسه
    • کتابخانه مدرسه
  • تقويم تاريخ
  • شوخ طبعي هاي طلبگي
  • کلام بزرگان
  • شهيد و شهادت
  • اخبارگوناگون
  • اشعار ناب
  • ترنم دل
  • جملات حكيمانه
  • اینفوگرافی
  • شميم ولايت
  • مقاله
  • سیاسی
  • شهدا
  • پیامک مناسبتی
  • امامت وولایت
  • حجاب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس